خوب خوب خوب
بالاخره ما وقت کردیم بعد از چند وقتی 1 سری به وبمون بزنیم
از دوستانی که جویای حال ما بودن تشکر می کنم و میگم که من زنده ااااااام
تو این مدت اتفاقات زیادی افتاده ولی از همه مهمتراشون قبولی ارشد و ازدواج بود.
آره ازدوااااااااج بالاخره خانم دکتر ما هم عروس شد
و این آغاز کلی درد سرو هیجان و کار و تلاش و کوشش
اینم مرحله ایه دیگه باید طی بشه
وقتی بعد از این همه وقت به وبلاگ سر زدم تازه فهمیدم که چقدر دلم واسه نوشتن تنگ شده
ملوم نیست که دیگه کی بتونم سر بزنم
از پیام های همه دوستان ممنونم
تا دیدار مجدد
خدا نگهدار
به امروز روز عاشقاست
خوش به حال اونایی که کسی و دارن تا به هم تبریک بگن
منم منتظر کادومم منتظرم ببینم تنها یار همیشه گیم چی بهم کادو میده
خیلی دوستش دارم تنها کسی که توی هیچ شرایطی تنهام نمیزاره
کاش من هم همونقدر که دوستم داره مستونستم دوستش داشته باشم
خدایا بزرگیتو شکر دوست دارم خدا
زندگی افتان و خیزان در به در دنبال تاکستان خشبختی دویدن چیدن آن یا نچیدن این تمام زندگانیست!! این جمله ای بود که از دوره ی نوجوانی ناخاسته سرزبونم بود. وقتی یک برگه سفید میرسی دستم ناخاسته توش این و مینوشتم گاهی اوقات ناخاسته زمزمش می کردم. ولی الان به این نتیجه رسیدم که جمله نا امید کننده ای بوده و تغیرش دادم گاهی میگم دیر بوده ولی بعد با خودم میگم نه میشد دیرتر از اینم باشه . الان بیشتر معتقدم وقتی بری دنبال خوشبختی اونم در به در و افتان و خیزان پس حتما به دستش میاری و حتما از تاکستان خوشبختی می چیدینی پس نچیدنی در کار نیست. من دونبال خوشبختیم پس اونو میچینمو میچینمو میچینم
دیشب داغون بودم بد جووووووووووووووووووووووووور به هم ریخته بودم چیزی نمونده بود قولم و بشکنم دست به هر کاری زدم که اینکارو نکنم و بالاخره موفق شدم قولم رو نشکستمممممممممممممممممممممم
خیلی سخت بود اما پای قولم موندم
و نتیجشم دیدم واییییییییییییییییییییییییییییی خدای من شیرین ترین نماز صبحی بود که خونده بودم عالی بود غیر قابل وصف با یک آرامشی بیدار شدم یا بهتر بگم با یک آرامشی بیدارم کردن که تا به حال تجربه نکرده بودم برای اولین بار بود که گفتم خدایا نمی شد نماز صبح از 2 رکعت بیشتر باشه؟نمیشد 4-5 رکعتیش می کردی
اصلا دلم نمی خاست جا نمازم و جمع کنم
وقتی دیدم واسه نماز صبح بیدارم کرده اشک زوق تو چشمام جمع شده بود
خدایا ازت ممنوننننننننننننننننننننننم
عزیزم ممنونم که بهم آرامش دادی
خیلیییییییییییییییییییییییییی دوست دارم
دیروز یک قول بزرگ و سنگین به یکی دادم
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی سنگین
بد جور تحت فشارم ولی کاریم نمی تونم بکنم چون قول دادم
فقط خاستم بگم اینجور مواقع انسانها خیلی به همدیگه نیاز دارن به یار و همدلیه هم ، دوستان برام دعا کنید دعا کنید که بتونم پای قولم بمونم. از اینکه نتونم می ترسسسسسسسسسسسسسسسم.
وقتی خواستم قول بدم خوب می دونستم چقدر برام سخته ولی قول دادم چون حس کردم باید اینکارو بکنم خیلی چیزا یک طرفه نیست گاهی باید اینکارو کرد امیدوارم که درست رفته باشم. Dr الهه هیچوقت زیر قولش نمیزنه. برام دعا کنید بتونم تا آخرش پای قولم بمونم.
الان که این و نوشتم و با شما دوستان حرف زدم کلی آروم شدم ممنونم که به حرفام گوش دادین
آرزو میکنم هیچکدومتون مجبور نشید همچین قولهایی بدین
تا آپ بعدی
وقتی طوفان می شود :
عده ای دنبال سر پناه می گردند
عده ای پناه گاه می سازند
ولی معدود کسی هست که آسیاب بادی بنا کند
جمله جالبیه مگه نه؟ عاشقش شدم.چشم بعضی ها روشن
امروز داشتم به زندگیم و آینده و خیلی مسائل دیگه فکر می کردم و با یک نفر هم گپ میزدم.
تو این حرفا به ناگاه یاد یکی از حرفای همکلاسیم افتادم خیی حرف جالبی بو دو من فراموش کرده بودم تا یادم اومد گفتم بنویسم که دوباره یادم نره.
دوره کار آموزیم روی یک زمین 1 هکتاری کشت انجام می دادیم وقتی کار تقسیم زمین تمام شد نوبت بذر پاشی و چاله کندن و پر کردنشون بود وای به زمین نگاه کردم یعنی این مساحت و قرار ما با دست کشت بدیم؟ یکی از همکلاسی ها رو کرد به همه و گفت : پدرم همیشه میگه چشم می ترسونه و دست کار خودش و میکنه .
اول منظورش و نگرفتم شروع به کار کردیم و دیدم وای زمین کشت شد تموم شد باورم نمی شد و با تعجب به بخشی که کشت کردیم نگاه می کردم. اونجا فهمیدم آره چشم میترسونه میگه نرو، نمیشه ، سخته و ... ولی دست کارشو شروع و تموم میکنه
وای که چقدر دلم واسه اون دوران و کار آموزیم تنگ شده روزهای خوشی بود.
امروز 2 دونه مطلب از شکسپیر خوندم
خیلی با شکسپیر حال میکنم فقط نمیدونم چرا جمله هاشو سنگین و پر مفهوم میگه
من که هر جمله ای ازش شنیدم در حین ساده بودنش کلی طول کشیده مفهومش و بگیرم تازه بعد از اون هرچی بیشتر فکر می کنم بیشتر به نتیجه میرسم و جالبیش اینجاست اگه ول نکنم و همینجوری به افکارم ادامه بدم میبینی که اُه اُه از اون جمله چندین براشت جدید پیدا میشه اینجاست که کار بیخ پیدا میکنه و اوضا بد جور بهم میریزه و تازه اول سر در گمی ها ست. به نظر من که باید جمله هاشو هضم کرد
ولی خوب در کل خیلیییییییییییییییییییی شکسپیر و دوست دارم و همیشه به خاطره افکاره به این بزرگی و پیچیدگیش تحسینش میکنم آفرین شکسپییییییییییییییر
الکی که نیست رفیق فابم شده
جمله اول : موفقیت هایی که نصیب بشر شده عموما در سایه تحمل و بردباری بوده است .
جمله دوم : از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.
امشب همینطوری که داشتم برای کارام نت گردی می کردم به یک مطلب جالب رسیییییییییییدم
خیلی با حال بود و منو به فکر فورو برد شما هم بخونید خدا رو چه دید شاید عاشق بودین و خبر ندارین
می خوای بدونی عاشق چه کسی هستی؟این مطلب را بخون!
وقتیکه با اون شخص بخصوص هستی ..تظاهر میکنی که بهش بی اعتنایی ..ولی وقتیکه اون دور و اطراف نیست .چشمات دنبالش میگرده....
این همون وقتیه که تو عاشقی....
*******************
کسی هست که همیشه باعث شادی تو میشه..نگاهت و توجه ات فقط واسه اون شخص بخصوص هست...پس تو عاشقی
*******************
اگرچه از اون شخص به خصوص انتظار نمیره که واسه رسیدن صحیح و سالمش به مقصد خبر بده و تلفنت هم زنگ نمی زنه ..ولی بی صبرانه در انتظار تلفنش هستی....
این همون زمانی هست که عاشقی
*******************
اگه واسه دریافت یه ایمیل هر چند کوتاه از اون شخص هیجان زده تر از ایمیل های بلند بقیه افراد هستی...
تو عاشقی...
*******************
وقتیکه تو می فهمی که نمیتونی همه ایمیل ها و اس-ام -اس های تلفنت رو پاک کنی چون یه دونه اس -ام- اس یا ایمیلش مال اون شخص بخصوص هست.
.تو عاشقی
*******************
وقتیکه بهت 2 تا بلیط مجانی واسه سینما میدن و تو بدون شک به اون شخص فکر میکنی..
پس تو عاشقی
*******************
تو به طور مداوم به خودت تلقین میکنی که :**بابا اون شخص بخصوص فقط یه دوست ساده هست.**ولی در عین حال نمیتونی جذابیت های ذاتی اون رو نادیده بگیری...
این همون زمانی هست که عاشق شده ای
*******************
در مدت زمانی که این مطلب رو میخوندی ..اگه تصویر شخص بخصوصی هی تو فکرت نقش می بست و یاد اون میکردی
پس تو عاشق همون آدم شده ای
خب پس یعنی من عاشق نشدددددددددددددددددددددددددددم؟؟؟؟؟ نمی خام قبول نیست
میدونین دارم به چی فکر میکنم دارم فکر میکنم که...
این شیرینو فرهاد و لیلی و مجنون و رامین و ویس و .... چه جوری اون زمانی که ایمیلو گوشی و تکنولوژی نبوده فهمیدن عاشق همن؟
من که قبول ندارم به نظر من عشق و عاشقی اونقدر فراتر از این حرفاست که نمیشه با این جملات گفت که عاشقی به نظر من این مطلب واسه اینه که وادارت کنه و بهت به قبولونه که عاشقی یا باید عاشق باشی اصلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا قبول ندارمممم
من که میگم برای اینکه بفهمی عاشقی یا نه یا حتی عاشق کی هستی فقط یک راه هست اونم اینکه به بینی دائما اسم کیو صدا میزنی کیه که هی میاد تو ذهنت و یواشکی در میره و وقتی اونو تجسم میکنی یک لبخند کوچیک و ملیح کنج لبات میزاره و به یادش که میوفتی با اینکه قلبت به تالاپ تلوپ میوفته ولی حس شیرین آرامش و در تمام تارو پود وجودت حس میکنی. فقط همین و بس
من اینو قبول داررررررررررررررررررررررررررررررم....
حالا راستشو بگو بینم اون کیه که یواشکی بهت سر میزنه و در میره ؟ ها ؟؟؟؟؟؟
آیا میدونین
سر درد 240 علت داره
و
یکی از دلایل آن پوشیدن کفش تنگ است !!!!
جالبه مگه نه!؟
از این به بعد هروقت سر درد شدین قبل خوردن قرص و دکتر رفتن یک نگاه به کفشاتون بندازین.
امروز یک جلسه ی خیلی مهم کاری داشتتتتتتتتتتتتتتتم.
همکارم یک حرف جالب زد خاستم اینجا بنویسم که فراموش نکنم.
علم را باید در کوره تجربه پُخید.
وقتی اینو گفت اول گشنم شد آخه روزه بودم و اون از پخت و پز حرف میزد ولی بعدش به این نکته رسیدم که :
من خیلیییییییییییییییییی بی تجربه ام حالا چه کار کنممممممممممممممم!؟
ولی خوب بعد اندکی فکر و تامل تصمیم گرفتم با تجربه شم تا زودی علمم و بپُخم
میخام کارخونه ی اصلی علم پُخی راه بنداززززززززززززم.